حسین حقیقی عاشقانه «هِناس» را خواند/ مروری بر زبان حال همسر شهید رضایی نژاد در روزهای دلتنگی
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۷۷۹۷۱
قطعه موسیقی فیلم سینمایی «هِناس» با صدای حسین حقیقی منتشر شد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ قطعه موسیقی فیلم سینمایی «هِناس» با صدای حسین حقیقی منتشر شد.
این قطعه موسیقی که محصول سازمان سینمایی سوره است، نسبت به حال و هوای فیلم سینمایی «هِناس» و موضوع عاشقانه آن از زبان شهره پیرانی برای همسرش داریوش رضایی نژاد توسط محمد مهدی سیار سروده شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم سینمایی «هِناس» به کارگردانی حسین دارابی و محمدرضا شفاه با پرداخت به زندگی عاشقانه شهید داریوش رضایینژاد از شهدای هسته ای و همسرش شهره پیرانی ساخته شده که در این عاشقانه ملتهب، تلاشهای همسر این شهید را برای حفظ زندگیاش شاهد هستیم.
اکران «هِناس» با بازی مریلا زارعی و بهروز شعیبی همچنان در سینماهای سراسر کشور ادامه دارد.
دیگر عوامل سازنده این اثر عبارتند از: آهنگساز: شروین معینی، تنظیم و میکس: حسن بابا محمودی، محصول سازمان سینمایی سوره.
متن قطعه موسیقی «هِناس» به شرح زیر است:
"هنوز همون آدمم، خودت بیا ببین
هنوزم عاشقم همین، خودت بیا ببین
قرارمی هنوز، بهارمی هنوز
ببین که هرچی دارم و ندارمی هنوز
چه باورت بشه، چه باورت نشه
تو بیشتر از گذشتهها کنارمی هنوز
هنوز دست من تو دستای توئه
خود تویی ببین، کی میگه رویای توئه؟
نفس بکش هوامو، بیین که زنده موندم
ببین که جون گرفتم، همین که از تو خوندم
نفس بکش تو دستم، بذار هواتو داشته باشم
نفس بکش تو قلبم، میخوام صداتو داشته باشم
از من گرفتنت، اما تو بامنی
از دست نمیدمت، حق گرفتنی
قول بده بیای بازم تو خواب من
بگی هناسمی، بگم هناستم
من و نگاهی که مونده سمت آخرین نگاهت
منو شبای خستگی که موندن واسه همیشه چشم به راهت
بگو که هستی، بگو که پای عشقمون نشستی
بگو که چشمتو یه بارم به روی گریه های من نبستی
از من گرفتنت، اما تو با منی
از دست نمیدمت، حق گرفتنی
قول بده بیای بازم تو خواب من
بگی هناسمی، بگم هناستم"
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فیلم سینمایی مریلا زارعی شهید هنرمندان خواننده عاشقانه شهره پیرانی بهروز شعیبی شهدای هسته ای داریوش رضایی نژاد محمدمهدی سیار فیلم ه ناس فیلم سینمایی قطعه موسیقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۷۷۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/