شلیک به علم و عشق
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۹۹۲۴۲
پس از ترور دانشمندان هستهای توسط رژیم صهیونیستی، ابعاد تازهای از زندگی پرفشار دانشمندان هستهای برای مردم عیان شد. فیلم سینمایی «هِناس» که در ژانر بیوگرافی ساخته شده، روایت تلاشهای عاشقانه زنی است برای بیرون کشیدن زندگیاش از تشویش و تلاطم. داستان این فیلم درباره زندگی و ترور شهید داریوش رضایینژاد، دانشمند هستهای ایران است که توسط اسرائیل ترور شد و قصه از نگاه «شهره پیرانی» همسر شهید روایت میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه گفتوگو با حسین دارابی، کارگردان جوان «هناس» را میخوانید.
چه شد که قصه ترور شهید داریوش رضایینژاد را از نگاه همسرش (شهره پیرانی) روایت کردید؟
ما برای روایت قصه زندگی شهید داریوش رضایینژاد دو راه داشتیم؛ یا باید قصه آقای رضایینژاد را روایت میکردیم و با توجه به فیلم اولم «مصلحت» که تجربهای درباره آثار جاسوسی و معمایی داشتم، بدم نمیآمد فیلم بعدیام را در این ژانر بسازم ولی نمیتوانستیم وارد زندگی کاری شهید رضایینژاد شویم و به دلیل حساسیتها درباره مسائل هستهای و حوزه امنیتی، اطلاعات محدودی داشتیم. با خانم پیرانی جلسهای گذاشتیم و دیدیم شخصیت ایشان برای روایت قصه جذابیت دارد بنابراین تصمیم گرفتیم راوی قصه، ایشان باشد. به همین دلیل اگر هر جور دیگری وارد فضای کاری و شخصی زندگی داریوش رضایینژاد میشدیم به مشکل میخوردیم، حساسیتها زیاد میشد و کار به سرانجام نمیرسید به همین دلیل زاویه دید را به سمت خانم پیرانی تغییر دادیم و زندگی شخصی ایشان را روایت کردیم، در واقع مخاطب ویژگیهای شخصیتی شهید را از نگاه همسرش میبیند.
با وجود اینکه شخصیت شهید از نگاه دیگران روایت میشود اما شخصیت غایب در فیلم نیست؟
به هر حال انتخاب راوی، تدبیر ما برای به سرانجام رسیدن کار بود. ما پیش از این تجربه مشابهی داشتیم و سراغ موضوع حساسی رفتیم، میخواستیم به زندگی یکی از شهیدان شاخص کشور بپردازیم و حدود یک سال و نیم زمان گذاشتیم ولی در نهایت به خاطر حساسیتهای موضوعی، کار به سرانجام نرسید. ما میخواستیم فیلم شهید رضایینژاد به نتیجه برسد اما به خاطر مسائل امنیتی، برخی موارد قابل طرح در فیلم نبود. یا باید قید ساخت این فیلم را میزدیم و یا برای اینکه کار به سرانجام برسد، از زاویه دید همسرش روایتی عاشقانه میداشتیم. اگر مسیری غیر از این را میرفتیم کار به سرانجام نمیرسید چون تجربه مشابه نافرجامی را داشتیم.
تکلیف ژانر «هناس» خیلی مشخص نیست، در جاهایی وارد تریلر جاسوسی و فضای دلهره میشود و در جایی دیگر روی قصه عاشقانه مانور میدهد، مد نظر شما چه ساختار و ژانری بود؟
به نظرم اشکالی ندارد که یک فیلم چند ژانر را در خودش داشته باشد. ما میخواستیم فیلم عاشقانهای بسازیم که فضای جاسوسی و دلهرهآور هم داشته باشد. من بیشتر نگران قسمت عاشقانه قصه بودم چون از ورود به این فضا میترسیدم و تجربه ساخت فیلم در این فضا را نداشتم، ماهها درباره این فضا تحقیق کردم و فیلم دیدم تا بتوانم فضای عاشقانه و روایت زنانه فیلم را دربیاورم چون معمولاً این فضاها، لوس میشود و این وحشت و چالش من در فیلم بود. با تهیهکننده و نویسنده کار خیلی بحث کردیم و سر فیلمبرداری هم با مریلا زارعی و بهروز شعیبی، بارها اتود زدیم تا فضای عاشقانه ملموس شود، ما تمام تلاشمان را کردیم. البته فضای ترس و دلهره هم در زندگی واقعی خانواده شهید وجود داشت، به همین دلیل میخواستم عنصر تعلیق را به فیلم اضافه کنم تا جذابیت آن بیشتر شود. اولویت ما این بود که فیلم جذاب باشد و ژانر امنیتی و جاسوسی هم ژانر جذابی است. در سینمای ما که فقر ژانر دارد، کار کردن در ژانرهای مختلف و ساخت آثار بینژانری، ضروری است.
به نظرتان در ایجاد فضاهای دلهرهآور اغراق و غلو نکردید؟
قبول دارم که روی فضاهای دلهرهآور فیلم میشد بیشتر کار کرد اما ایده صحنههای روشن شدن رایانه شخصی در نیمه شب و دید زدن ساختمان همسایه را از خانم پیرانی گرفتیم چون در آن شرایط به همه چیز شک میکردند. به باور من، سینما یعنی غلو. وقتی وارد ژانر میشوید باید مخاطب را به اوج احساساتش برسانید و باید غلو کنید. وقتی مخاطب به سینما میآید باید با حسش بازی کرد. سلیقه من به فیلمهای ریتم کند نزدیک نیست به نظرم تماشاچی باید به اوج احساساتش برسد، سینمای مخاطبپسند دنیا همین است چون درگیری حس مخاطب سبب ماندگاری آن فیلم میشود. ما میخواستیم این غلو را داشته باشیم.
ضمن اینکه دلهره و اضطراب در زندگی واقعی شهید رضایینژاد هم وجود داشت و از این فضا الهام گرفتیم تا حس ترسی که در زندگی آنها وجود داشته دربیاید. بازخوردهای خوبی هم از مخاطبان گرفتیم مثلاً میگفتند در صحنههایی از فیلم نفسمان بالا نمیآمد و خیلی ترسیده بودیم. خانواده شهید زیر فشار روحی و روانی زیادی بودند، روزهای سختی را پشت سر گذاشتند و راهشان را زیر همین فشارها انتخاب کردند که ارزشمند است. آنها یک زندگی عادی نداشتند بلکه تمام زندگیشان سراسر ترس و دلهره بود مثلاً زن قصه در سکانس ترور، نابود شد و در سکانس پایانی فیلم، از اوج غم و درد که شکستهاش کرده بود، تصمیم گرفت که برخیزد. به نظرم سکانس پایانی فیلم سکانس خیلی سختی بود و اوج بازی مریلا زارعی را دیدیم که در جشنواره فجر سال گذشته از نگاه داوران پنهان ماند.
خلق صحنههای حماسی پایان فیلم، با چه رویکردی بود؟ به نظر میرسد کمی شعاری شده بود؟
بازخوردی که من گرفتم این بود که صحنه پایانی فیلم، شعاری نشده بود. سالهاست که نگاه حماسی در سینمای ما گم شده است در حالی که در سینمای هالیوود به آرمانها و باورها اهمیت داده میشود. ما سعی کردیم درگیر شعارزدگی نشویم. سکانس پایانی را با باور و احساس واقعی خودمان ساختیم ولی چون اینها در سینمای ما عرف نیست، برداشت به شعارزدگی میشود. مخاطب سینما دوست دارد حال خوب و امید را در چهره قهرمان فیلم ببیند. ما سعی کردیم به این ماجرا نزدیک شویم. نگاه من به سینما این است که مخاطب با حال خوبی از سینما بیرون برود. «هناس» فیلم تلخ و تکاندهندهای است اما پایان بنبست و ناامیدکننده ندارد. ما ساعتها درباره سکانس پایانی فیلم بحث کردیم. فیلم ما با وجود اینکه تلخ است اما به شدت امیدوارکننده و حال خوبکن است. فیلمهای بیوگرافی زیادی با محوریت قهرمانهای ملی ساخته نشده است، الگویی نداشتیم و باید آزمون و خطا میکردیم. امیدوارم که فیلمهای بهتری در این باره ساخته شود.
نسخه اکران سینمایی فیلم نسبت به نسخه جشنواره فجر، تغییراتی داشته است؟
بله، تغییرات محسوسی داشتیم و حس فیلم و درام آن کاملتر شده است. فیلم ما سیاسی نیست بلکه ملودرامی عاشقانه است و در سینمای ایران که فیلم برای زنان کم ساخته میشود «هناس» فیلمی زنانه است که خانوادهها پس از تماشای آن با حال خوب از سینما بیرون میروند.
خبرنگار: زهره کهندل
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: فیلم هناس شهید داریوش رضایی نژاد داریوش رضایی نژاد کار به سرانجام سکانس پایانی پایانی فیلم هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۹۹۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نیم نگاهی به زندگی شهید محمد سهرابیثانی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای کهگیلویه و بویراحمد، شهید محمد سهرابی ثانی ۳۰ شهریور ۱۳۶۳ در خانوادهای مومن و متدین در روستای مله آبگاوان از توابع بخش موگرمون شهرستان لنده در استان کهگیلویه وبویراحمد دیده به جهان گشود.خانوادهای کاملاً مذهبی که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند پدر و مادر سعی میکردند با کسب روزی حلال فرزندشان را بزرگ کنند تا سختیهای روزگار هیچ گاه از ذهن فرزندانشان پاک نشود و خود ساخته و با اراده قوی و بردبار بزرگ شوند. یارو یاور پدر محمد از همان کودکی یار و یاور پدر بود و در کارهای کشاورزی و دامداری پدر را یاری میکرد، از همان کودکی علاقه شدیدی به درس و تحصیل داشت و دوران ابتدایی را در مدرسه مله آبگاوان گذارند و بنا به ضرورت جهت امر تحصیل به شهرک سرآسیاب لنده مهاجرت کردند. شهید محمد سهرابی ثانی دوران راهنمایی را در مدرسه شهید ثانی لنده با موفقیت به پایان برد و همزمان با پایان امتحانات خردادماه به واسطه فقر مادی حاکم برخانواده به شهرستان بوشهر میرفت تا با کار در گرمای طاقت فرسا و هوای شرجی این شهر درآمدی برای خود و خانواده اش از طریق کارگری به دست آورد و خانواده رنج و سختی کمتری متحمل شوند. شهید باتوجه به عشق و علاقهای که به رشته میکانیک داشت راهی دبیرستان کارو دانش خوارزمی شد تا دیپلم خود را در این رشته بگیرد. ورود به سپاه وی پس از سالها فعالیت در بسیج و عضویت فعال این نهادانقلابی با توجه به فعالیتها و حضور مداومش در برنامههای فرهنگی و مذهبی در مسجد در تاریخ ۳۰ شهریورماه ۱۳۸۴ با شرکت در آزمون ورودی سپاه پاسداران به عضویت تیپ ۴۸ فتح درآمد تا در نهادی منسجمتر و مقدستر به میهن خود خدمت کند. درس در کنار جنگ این شهید والامقام پس از حضور در سپاه پاسداران راهی دانشگاه آزاد اسلامی یاسوج در رشته کارشناسی حسابداری شد تا شوق و ذوق به علم را بنا به تاکید رهبرش در خود بارور کند. وی سالهای زیادی را با مشقت و سختی تحمل کرد تا سرپناهی برای خانواده اش بسازد که بعد از تکمیل منزل پدر با خاطری آسوده زندگی خود را ادامه دهد. شهید عاشق سپاه و بسیج بود وهمیشه میگفت: بسیج و سپاه دو بدنه تفکیک ناپذیرند و عزت و اقتدار ما را این دو و نیروهای مسلح ما به ارمغان میآورند. علاقه به خانواده او علاقه شدیدی به خانواده داشت و مرتب همه اعضای خانواده را به دیدار از آشنایان و انجام صلهی رحم دعوت و ترغیب میکرد وی همیشه عاشق کارش بود به طوری که وقتی میخواست به یاسوج برود طوری برنامه ریزی میکرد که تا قبل از ساعت هفت صبح درمحل کارش حاضر شود. نحوه شهادت شهید محمد سهرابی ثانی و سایر همرزمانش در تیپ ۴۸ فتح باتوجه به ماموریتی که داشتند عازم جبهه شمالغرب ایران اسلامی با هدف مبارزه با گروهک تروریستی پژاک در منطقه جاسوسان شدند. در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ پس از وارد کردن ضربات سنگین به کوملهها و گروهک تروریستی پژاک در کمین نیروهای دشمن قرارگرفتند. ساعت ۶ صبح همان روز جاسوسان از ناحیه سینه و پهلو وی را مورد اصابت تیر قرار دادند و او به فیض عظیم شهادت نایل آمد. دقایقی بعد نیز دوست و همسنگرش شهید آیت صدیقی نژاد نیز به فیض عظیم شهادت نایل آمد و هر دو دست در دست هم به سوی معبود خویش شتافتند. سخن هم رزم: قاسمی از همرزمان شهید سهرابی ثانی میگوید: شب عملیات شروع شده بود محمد در میانه راه که داشت میرفت پیامکی برای من و چندنفر دیگر از دوستانمان فرستاد که به این شرح بود: (ضمن خسته نباشید از همه شما دوستانم طلب حلالیت میکنم) صبح روز بعد وقتی خبرشهادتش را شنیدیم فهمیدیم که شب هنگام فرشتگان به وی و سایر شهدای این عملیات نظر و توجه خاص داشته اند. از زبان برادر شهید: شهیدعلاقه زیادی به ورزش فوتبال و فوتسال داشت و در کنار این دو علاقهای زیادی نیز به ورزشهای رزمی به خصوص کاراته و تکواندو داشت و دارنده چندمدرک در این دو رشته رزمی بود. به هرحال اگر فداکاریهای شهید محمد سهرابی ثانی و سایر شهدای حریم امنیت ایران اسلامی نبود امروز ما طعم امنیت و آرامش را به این راحتی نمیچشیدیم و خدا میداند چه سرنوشت تخلی در انتظار ما بود. این شهید بزرگوار ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۰ بر روی دستان مردم مومن و ولایتمدار شهرستان لنده تشییع و در گلزار شهدای شهرک سرآسیاب لنده در جوار سردار رشید سپاه اسلام شهید جان محمد کریمی آرمید تا مقبره اش زیارتگاهی باشد برای دلدادگان شهید و شهادت.